سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
روزن سوزن!
مثل همه شما آدمی هستم اسیر این کره خاکی پر و بالم برای پرواز بسته است و پای دلم در گل مانده است امید به رهایی دارم
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 26282
کل یادداشتها ها : 11
خبر مایه


از حسن آموز اخلاق و ادب

با مخالف،جنگ منما بی سبب!

اختلافات من و تو لفظی اند

یاد داری نقل انگور و عنب؟

راست یا چپ اهل ایرانیم ما

نیست مشرک آدم اصلا(ح) طلب!

در ره دین، با ولایت گام زن

هان! نمانی گامی از مولا عقب!

نیز از رهبر جلوتر ره مپوی

چون بز آکنده از زخم و جرب!

این مس در دست خود را زر مخوان

نقره ما را مپندارش حلب!

ماست را گفتی سیاه و تیره است

روز روشن را  چرا دیدی چو شب؟

ریش داری، ریشه داری بایدت

نیستند بی ریش ها،جلف و جلب!

نیست خط بدحجاب از ما جدا

نیست خط کفر، خط چشم و لب!

باز می گردد جوان روزی به راه

هست با شخصیت و اصل و نسب

باش در فکر گناهان خودت

چون رطب خوردی، مکن منع رطب!

هر کسی کار خود و بار خودش

خربزه خوردی بیاید لرز و تب!

شادمانی حق هر مرد و زن است

بالاخص طیف جوانان عزب!

چون که مرد مزدوج، گیر زن است

نیست او را فرصت شور و طرب!

خانه داری می کند جای زنش

العجب از زن ذلیلان العجب!

می نشیند همسرش با کبر و ناز

روی کاناپه،چو شاهان عرب!

گرد گیری می کند چون برده ای

پرده ها و پله ها را با تعب!

برق اندازد تمام خانه را

کنج در کنج و وجب اندر وجب!

ماجرا را چون که آوردم به نظم

روده بر از خنده شد، آقا رجب

خواند با خود شعر زیبای نسیم*

العجب(ثم العجب) بین الجمادی و الرجب!

*اشاره به شعر سید اشرف الدین حسینی(نسیم شمال)






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ